به چی؟! به آن دو چشم که باران گرفته بود
که حسّ و حال چندم «آبان» گرفته بود
چندم؟! سؤال مسخرهای که تو نیستی
چندم؟! که در تمامی آبان گریستی
به چی؟! به آن دو چشم که باران گرفته بود
که حسّ و حال چندم «آبان» گرفته بود
چندم؟! سؤال مسخرهای که تو نیستی
چندم؟! که در تمامی آبان گریستی
دیشب بچه گربهای که از سرما در خود مچاله شده بود و پشت بوتهای خود را مخفی کرده بود دیدم
به سویش رفتم
در آغوشم گرفتم و روی صندلی خودروام نشاندمش
بخانه که رسیدم، متوجه شدم یک پایش شکسته است
امروز را مرخصی گرفتم و او را به دامپزشکی بردم
درون کلینیک منتظر بودیم تا نوبتمان شود
با او سخن میگفتم و امیدوارش میکردم
او همه ناله میکرد
نوبتمان شد
پزشک: مشکلش چیست؟
ثید: مریض است و پایش هم شکسته
پزشک: بگذار تا معاینهاش کنم
پزشک: تمام کرده است!
ثید کوچک دیگر ناله نمیکرد
غمگینم
Now from a solar system to another I fly
I come with life in my veins