پس از خارج شدن هر فرد از خودروام، به جای خالیاش بروی صندلی نگاه میکنم
تصور میکنم که دیگر هرگز او را نمیبینم
تا مشخص شود به چه مقدار میتواند اندوهگینام کند
برای جای خالی برخی، از فرط اندوه، خون قی میکنم
پس از خارج شدن هر فرد از خودروام، به جای خالیاش بروی صندلی نگاه میکنم
تصور میکنم که دیگر هرگز او را نمیبینم
تا مشخص شود به چه مقدار میتواند اندوهگینام کند
برای جای خالی برخی، از فرط اندوه، خون قی میکنم
چگونه میتواند بیهوده باشد؟
تمام این ناله هایی که به اصوات تبدیل میشوند
شاید هم نه
تصویری، تحرک تصویری، کاغذ و قلم و...
آری جانم
یک انزالِ عبث
حال اما در پس پرده ظلمتی آشکار است که نور حقیقت از وسعت آن بیم دارد