اغلب، میزان اولویت پس از شهود مشخص می شود
این خود نقض خردگرایی محض دکارت است
اگرچه نباید نقد عقل محض کانت را نیز حقیقت مسلم دانست
اغلب، میزان اولویت پس از شهود مشخص می شود
این خود نقض خردگرایی محض دکارت است
اگرچه نباید نقد عقل محض کانت را نیز حقیقت مسلم دانست
امروز روانشناس را میبینم تا شاید او این روان را بشناسد
احساس خلأ و بیاحساسی میکنم
اگرچه اطمینان دارم که در اعماق وجودم در حال شیون هستم
این ابتدا ملال است یا انتها آن؟
این روزها اگرچه نمیخواهم فردی کنارم باشد، اما گاهی هم چرا
گاهی اوقات را با اکثر اوقات درهم میآمیزم و نتیجه کاهش درد است
روانشناسانه نگاه کنیم، فرار است
اما در نگاه حقیقی، فقدان است
پس فرار نیست
که من بَرده نبودم
قربانی نامعمول بودم
به چشمت زل زدم با اشک و در تو خودکشی کردم
به راه چارهها ترجیح دادم پیشگیری را!
چه فحشی میتواند لایق این زندگی باشد؟!
چگونه وصف باید کرد این دنیای کیری را؟!...
سمم
در پارک قدم میزدم
دختری حدوداً 13-14 ساله رو به رویم ایستاد
جملهای سه کلمهای گفت که هنوز هیچ کدام از کلمات را نتوانستم درک کنم
عمو گُل نداری؟
چنان در خود فرو رفتهام که تمام بولدوزر های جهان مضحکهای بیش نیستند
موسیقی برای من چرخه ابداع، تقدس و نابودی خدایان است
تجلی درآمیختگی رهایی و به بند شدن در فلسفه
بیهوده نبود که فیثاغورس گفت: فلسفه مرحله عالی موسیقی است
در زندان تن به این حقیقت پی بردم که گفتگو و دیدار عزیزانت با تو، تنها میتواند از عظمت و مهر آنها باشد