شاعرت فرق داشت با دنیا
عاشق ِ آنچه که نمی شد بود
وسط جشن، گریه می کردم
گرچه لبخند زورکی مُد بود
فوت کردم به کیک بی شمعم
مرگ من لحظه ی تولد بود
شاعرت فرق داشت با دنیا
عاشق ِ آنچه که نمی شد بود
وسط جشن، گریه می کردم
گرچه لبخند زورکی مُد بود
فوت کردم به کیک بی شمعم
مرگ من لحظه ی تولد بود