خارج از گود

زیستن؟از خود به دور افکندن مداوم آنچه می میرد

خارج از گود

زیستن؟از خود به دور افکندن مداوم آنچه می میرد

خارج از گود
آخرین مطالب

پیوسته تکرار می‌کرد "خدای من! خدای من!"

اما نه "خدا" برایش معنایی داشت و نه "من"

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۳ ، ۰۹:۳۰
عین میم

زندگی‌ام با تمام مشغله ها و رخداد ها، خالی است 

خالی از بوی زندگی

ازخود می‌پرسم که چه چیز می‌تواند عطری به آن ببخشد؟

بعد پاسخ می‌دهم 

پاسخ‌هایی صرفا برای بی‌جواب نماندن سؤال

سپس گذشته را مرور می‌کنم تا پاسخ‌هایی دقیق‌تر بیابم

نقاط روشنی را بخاطر می‌آورم 

اما افسوس که تکرار گذشته، نیازمند جزئیات گذشته است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۳ ، ۱۳:۳۴
عین میم

هنگامی که تفکر اکثریت بر اقلیت غالب می‌گردد، دیگر مفهمومی مانند جبرعِلّی آنقدرها هم مضحک بنظر نمی‌آید

آنان که اکثریت را به اکثریت تبدیل کرده‌اند، هیچ پاسخی برای بدو جبرعِلّی ندارند و همه چیز را در غایتی موهوم خلاصه می‌کنند

مقلدین تنها تقلید می‌کنند و نتیجه‌ چیزی جز ازدواج و توالد نیست و این امر بقای اصلح را از بین می‌برد

توده‌ای از موجوداتی دو پا قدم نحس‌شان را روی زمین می‌گذارند و باز هم چرخه عبث تکرار می‌شود 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۰۳ ، ۰۹:۴۶
عین میم

صبح، خورشید زد و شب که به پایان نرسید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۰۳ ، ۱۳:۲۶
عین میم

بله

من این هستم 

موجودی غمزده که حداقل در عمق وجودش زندگی نکردن را به هر چیز دیگری ترجیح می‌دهد 

اما چه باید کرد؟

تا به اینجا را پذیرفته‌ام

قرار بود بپذیرم

پس گله‌ای نیست

همچنان نیز رخوت معمول بار هستی را بر خلاف آنچه که بر دیگران می‌گذرد احساس می‌کنم

در این نقطه حقیقت با واقعیت تفاهم دارد

هیچ نوع زیستن از انواع زیستی ارزش زیستن را ندارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۰۳ ، ۱۱:۱۷
عین میم

آمده‌ام تا با شش ضلعی ها صحبتی داشته باشم 

آنها که چشمانم را به خود خیره می‌کنند و سپس حافظه جای آنها را می‌گیرد

دو دختر جوان هم فاصله کمی با من دارند

مانند فاصله همیشگی‌ام با زیستن

راکب موتور سرعت را بالاتر می‌برد و غرش اگزوز توجه دو دختر را جلب می‌کند

راکب نگاهی به دو دختر می‌اندازد و غرور اگزوز، اجازه صحبت به راکب را نمی‌دهد

آری 

زندگی مرزی است بین غرش اگزوز و سکوت من

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۰۳ ، ۱۴:۳۸
عین میم

پزشک گفت: خواهش می‌کنم ازت این تمرینات رو انجام بده

گفتم: انقدر اذیت شدم که نیازی به خواهش شما نیست

گفت: بسیار عالی، حرف دیگه‌ای نداری؟

گفتم: نه، فقط طبقه 12 برای مطب روانشناسی خیلی گزینه خوبی نیست

او خندید 

من هم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۰۳ ، ۱۱:۱۸
عین میم

می‌دانیم که تعریف زن از منظر شوپنهاور، موجودی فروتر از مرد است

اما در اینصورت چرا مرد که از نظر او موجودی عاقل‌تر است به سمت زن کشش پیدا می‌کند و به نوعی در دام زن می‌افتد؟

 

پاسخ یک چیز است: میل جنسی

 

و اما همه مردان

اگر بدون تعارف در اعماق وجودتان بنگرید، چیزی جز حقیقت آن مرد حکیم نخواهید یافت 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۳ ، ۲۳:۱۲
عین میم

شب گذشته قطعه How can I be there از Clouds را هنگام رانندگی گوش می‌کردم

12 دقیقه ارتباطی با زمین نداشتم

12 دقیقه‌‌ ناقوس مرگ نواخته می‌شد

12 دقیقه فرو نگریستم 

سالها از عمر کاسته شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۰۳ ، ۱۰:۲۰
عین میم

حالِ اکنونم

سراسر دردم

غم از تمام بدنم به بیرون می‌ریزد اما تمام نمی‌شود

تمام نمی‌شود 

اما باید پذیرفت 

زندگی همین است 

باید پذی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۰۳ ، ۱۹:۵۲
عین میم