خارج از گود

زیستن؟ از خود به دور افکندن مداوم آنچه می‌میرد

خارج از گود

زیستن؟ از خود به دور افکندن مداوم آنچه می‌میرد

خارج از گود
آخرین مطالب

Lost control and called your name

Left a home in the pouring rain

In a sea of guilt and shame

Will we sustain

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۰۳ ، ۲۳:۳۳
عین میم

و در هر تنفسی هزار التماس عدم تجدد 

شاید روزی‌ خواهد رسید که تمسخر جمله بالا از اضمحلال هرروزه‌ام پیشی بگیرد 

اما حتی در آن روز فراموش نمی‌کنم 

که چطور جوانی‌ام سپری شد 

که چطور هر روز خود را کشتم و به شب رساندم

که چطور هر ضربان، زمان را به عقب می‌کشانْد

 

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۰۳ ، ۱۹:۱۵
عین میم

جمعه

روزی غم‌انگیز و مضطرب کننده از ابتدا زندگی‌ام

گوشه گوشه شهر را رفتم 

به سیگار و موسیقی متوسل شدم

مانند تمام این چند سال

تنها بودم 

مانند تمام این چند سال

نه

هنوز هم نمی‌خواهم باشم

مانند تمام این چند سال

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۳ ، ۲۳:۰۷
عین میم

سالهاست که این اندوه گریبانگیرم است و سالهاست که دیگر امیدی به پایانش ندارم

اندوه هست 

ظاهرا قرار بوده که همیشه باشد 

در تمام این مدت آدمهای بسیاری آمدند و رفتند 

از دوست تا شریک عاطفی

اما حقیقت به قوت خود باقی ماند

اینکه اندوه و رنج را باید شخصا تحمل کرد 

دوستان کمک می‌کنند 

شریک عاطفی همدم می‌شود 

اما هر یک زندگی خود را نیز دارند

آرام آرام تصمیم می‌گیری که دیگر در برخورد با آنها چیزی از اندوه درونت نگویی

اما دیگر نه برای آنکه نزدیکانت را زجر ندهی یا غمگینشان نکنی 

بلکه برای اینکه نمی‌خواهی باور کنی که درد با حضور عزیزانت هم از بین نمی‌رود 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۳ ، ۱۲:۲۲
عین میم

مسافران مسیر یکسره 

این پیغام برای شماست 

برای همه شمایی که مانند من هستید

در نیمه راه 

راه بازگشتی نیست و انتها مسیر بس طولانی 

من هایی که باید تحمل کنید 

به من بگویید

چگونه ساک سنگین گذشته را کنار خود نگه میدارید و منتظر انتها نشسته اید؟

چگونه باورتان شد که چوب خشکی می‌شود بربط؟

ساز ما بودیم 

بساز ما بودیم 

بسازان بی‌ساز ما بودیم 

شب نحس را گذراند

شب سه کلمه‌ای را گذراند 

شب ساکن ماند

آری

"آنجا که نمی‌توان عشق ورزید، باید آن را گذاشت و گذشت"

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۹:۴۲
عین میم

تاریک بودن

گذشته امان نمی‌دهد 

حال را تسخیر کرده 

درد در سراسر وجود جولان می‌دهد 

من ناتوانم 

من ناتوانم 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۰:۲۳
عین میم

لعنت به روز قبلی

لعنت به روز فعلی

لعنت به روز بعدی

لعنت به امید واهی در فردا

لعنت به تکرار فردا

لعنت به روشنایی فردا

لعنت به درد کشیدن در فردا

لعنت به ادامه دهنده فردا

لعنت به سیگار کشیدن در فردا

لعنت به موسیقی گوش دادن در فردا

لعنت به غذا خوردن در فردا

لعنت به دستشویی رفتن در فردا

لعنت به خندیدن در فردا

لعنت به رانندگی کردن در فردا

لعنت به غصه خوردن در فردا

لعنت به کار کردن در فردا

لعنت به خیره ماندن به دیوار در فردا

لعنت به پارک رفتن در فردا

لعنت به دیدن آدمها در فردا

لعنت به فردا

لعنت به فردا

لعنت به فردا

لعنت به فردا

لعنت به موجودیت فردا 

لعنت به موجودیتم در فردا

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۰۲ ، ۲۳:۴۴
عین میم

امشب به پارک همیشگی رفتم

متوجه شدم که خودرو‌ام را هم همیشه در جای همیشگی‌اش پارک می‌کنم و از پارک کردن در جای دیگری می‌ترسم

بعد به داخل پارک رفتم و بر سر صندلی همیشگی‌ام نشستم

حتی از تغییر دادن صندلی‌ای که متعلق به من نیست هم می‌ترسم!

من همیشه از تغییر ترسیده‌ام

اما در زندگی‌ام بارها سعی کردم که به نحو دیگری زندگی کنم

چنگ به هرچیزی برای تغییر زدم اما نشد

نشد

من این هستم

موجودی که بیش از آب، درد درونش جریان دارد

من این را پذیرفته‌ام 

هرچند طاقت فرسا 

فرسوده کننده

اما دیگر عصبی نیستم...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۰۲ ، ۲۳:۴۸
عین میم

You'll be the saddest part of me

A part of me that will never be mine

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۰۲ ، ۱۷:۳۸
عین میم

این منجلابی که برای هر اقدامی باید از سیاست کمک گرفت نام‌اش ارتباط نیست

در کل این کثافتی که درونش دست و پا می‌زنیم نام‌اش زندگی نیست 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۰۲ ، ۱۸:۵۸
عین میم