خارج از گود

زیستن؟از خود به دور افکندن مداوم آنچه می میرد

خارج از گود

زیستن؟از خود به دور افکندن مداوم آنچه می میرد

خارج از گود
آخرین مطالب

آقا "ما" زیاد بود آقا


آنقدر زیاد که هر چه مى کشتیم تمام نمى شدند


و خون تاریخ بود ریخته از خشم آخته


هرچه مى دادند تمام نمى شدند


پوست، رخت خواب اسید


چشم،  چاله هاى منتظر


"ما " تخت، روى تخت خوابیده مرده مى دادند


تمام نمى شوند

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۹ ، ۱۳:۳۳
عین میم

آن اوایل به صورت محدود سیگار ماربرو می کشیدم

بعد وینستون قرمز می کشیدم

حدود یکسالی است که مونت کارلو می کشم

روزی دو پاکت و نیم

آه دود غم انگیز من

دیگر بدن توان کشیدن تو را نیز ندارد

اما

مانند مغاکی که در آن به دام افتاده باشی

ترک کردن سیگار برایم کاری بشدت سهل است

اما

نمی خواهم

شما آنگاه که آرزومند عروج هستید،به بالا می نگرید.

و من فرو می نگرم-چرا که عروج کرده ام.

چه کس در میان شما هم می تواند بخندد و هم عروج کرده باشد؟

آن کس که تا فراز بلندترین کوه بالا می رود،خنده می زند بر همه ی نمایشهای حزن آور و جدی بودنهای حزن آور.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۹ ، ۱۳:۰۹
عین میم

آسمان همیشه ابری نیست؟

اما گاهی خورشید هم خسته می شود

خسته می شود از اعمال چرکین این آدمیان

نتاب ای زرین

خاموش شو

به سوی تو می آیم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۹ ، ۱۴:۴۲
عین میم

چگونه می توانی ببینی،بشنوی،بخوانی

و برای یک استاد بی سواد بروز کنی؟

چگونه می توانی حس کنی

و خود را یک الکی شاد توصیف کنی؟

کار شما اشتباه نیست

صفحه متعلق به شماست و این آزادی را دارید که هر مطلبی را در آن بنویسید

اما نمی توانم درک کنم

این ها را می بینید و باز هم درگیر سطح هستید

تا کی بروز کردن برای معشوقه ای که هنوز تعریف درست عشق را نمی داند؟

وانهادگی را تجربه کردی

دیگر بس است

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۹ ، ۱۳:۰۴
عین میم

من با آغاز یک نت متولد می شوم

با اوج آهنگ پرواز می کنم

و با آخرین تپش از یک سکوت،

آهنگ زندگیم به پایان خواهد رسید

من هستم و این سکوتم

و می دانم که تا پایان راهی نیست

 

سید برت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۹ ، ۱۴:۲۴
عین میم

پنجاه مطلب نوشته شد

کسی متوجه نشد

بازگرد

شاید فروید درست می گفت

بازگرد ای کودک پنج ساله

قلبم تهی شده از احساس

منطق

بازگرد ای کودک پنج ساله

تا کجا می خواهی پیش بروی؟

رهایم کن Fabrizio

دیگر نای حس کردن هم نیست

من در تو حل شده ام

Fabrizio

راستی جناب برت 14 سال از خاموشیت گذشت

14 سال پیش در چنین روزی خاموش شدی

بیداران خفته در خاک

سلام مرا به صاحب مرگ برسان

به زودی دیدار خواهیم کرد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۹ ، ۱۴:۱۸
عین میم

زمانی فکر می کردم عاشق شده ام

هنوز یادم هست چند پاکت سیگار کشیدم

یک موسیقی پخش می کردم و به او فکر می کردم

بله عاشق شده بودم

خوشحال کننده است

اما می دانی؟

عاشق موسیقی شده بودم نه او

من هنوز اولین نتی را که با گیتارم نواختم به یاد دارم

می دانی،وقتی صدای جیغ گیتار الکتریک را حس می کنی رنج می کشی

لذت بردن از رنج

می دانی 14 ساعت موسیقی حس کردن یعنی چه؟

غم انگیز است

اما موسیقی هم نجات دهنده نیست

تسکین

می دانی لذت بردن از رنج یعنی چه؟

غرق شو دوست من

دیوانه ای که جهان دیوانگی را دوست دارد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۹ ، ۱۵:۲۵
عین میم

من با هر ثانیه ای که از آن می گذرد از عمرم کاسته می شود

باور کن این کم شدن ها را می فهمم

نه اشتباه نکن

موسیقی را می گویم

روح مریض

درمان؟ندارد

تسکین

مگر می توانی قطعه ای از clint mansell را حس کنی و منفجر نشوی؟

مگر می توانی قطعه ای از hans zimmer را حس کنی و منزجر نشوی؟

مگر می توانی قطعه ای از Johann Sebastian Bach را حس کنی و معدوم نشوی؟

گزافه گویی بس است

خود را به موسیقی بسپار

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۹ ، ۱۴:۴۰
عین میم

بدرخش ای الماس مجنون

مضمحل کردید مرا

آری جناب نیچه

خدا مرده است

درد را به خودت راه بده

جایی برای تو در این گود نبود

نتوانستی درک کنی

مجنون شدی

رفتی اما عده ی کثیری را نیز به جنون کشاندی

روی صحبتم با شما هم هست

قطعا جناب برت

تو نیز حل شدی در میان موسیقی هایت

نواختی و درد کشیدی

چقدر شبیه همیم

من هنوز با خواندن یک جمله از او مغزم منفجر می شود

من هنوز با شنیدن Dominoes به جهانی فراتر از درک می روم

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۹ ، ۱۵:۰۵
عین میم

Cry aloud
Bold and proud
Of where I've been
But here I am
Where I end

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۹ ، ۱۳:۵۰
عین میم