شعر : مهدی اخوان ثالث
گوینده : عین میم
سیم ششم گیتارم بریده شد
عجیب است
ضخیم ترین سیم را پاره کردم
قطعا از بد نواختن من بوده
اما خوب هنگامی که دیستروشن را زیاد می کنم
گین هم همینطور
پدال را هم که متصل می کنم
دیگر نمی توانم Hey you را بنوازم
آن زمان فقط The gift of guilt پاسخگوست
بِند او را پاره کرد
مانند خودم که همیشه بِند بوده ام
کودک وحشی
پاداش گناه
سرزمین های پَست
متولد شده در زمستان
هنرِ مردن
حضورت مبارک
برو پیش روانپزشک
برو پیش روانشناس
آزمایش هم بده
راستی ام آر آی یادت نره
نوار مغزی هم بگیری دیگه همه چی خوبه
چندمین روانشناس است که در این سال ها می روم؟
چندمین روانپزشک؟
از جغرافیای خود تا آنجا که کلان است
همه را رفته ام
کیلو کیلو قرص بنویس
موش آزمایشگاهی که آسیبی نمی بیند
نهایتا می میرد
می گوید در "حال" زندگی کن
شخص محترم
همین "حال" حال من را دگرگون کرده
من می گویم روح در عذاب است
تو قرص شادی آور تجویز می کنی
من می گویم همه چیز فکر است
تو می گویی مغزت معیوب است
حال در مطب متخصص مغز و اعصابم
پیش به سوی آزمایشی جدید
کیلویی های جدید
نوشتم:حالم بد است
همین
نوشت:چرا عزیز دلم؟
نوشتم:حالم بد است
نوشت:چه شده عزیزم؟
نوشتم:حالم بد است
نوشت:مشکلت را بگو
نوشتم:حالم بد است
دیگر ننوشت
یک ساعت
دو ساعت
سه ساعت
بس است دیگر
کم گوشی را چک کن
پاسخ نمی دهد
مچاله شدم در خودم
می توانی بفهمی؟
مچاله شدم در خودم
صبح که شد هندزفری همچنان در گوشم بود
It's in the past, you have to let it go
متوجه شدم نباید آن حصار را می شکستم
حداقل من آن کس که پاسخ بگیرد نیستم
هستم
اما نه به غیر خود
لاکِ قرمز زیبایی بود
اگرچه همیشه سیاه را دوست داشتم
خواستم بنویسم "حالم بد است"
بعد دیدم اصلا زمانی نبوده که "حالم خوب باشد"
پس طبیعی است
پاکت بعدی
امروز آهنگی شنیدم به نام "کاش دنیا بهم ی دختر بده"
یک سری کلیشه که پشت هم نوشته و خوانده شده
بگذریم
اولا که دنیا نمی دهد
تو و همسرت یا تو و پارتنرت تولید می کنید
دوما که جنسیتش مهم نیست
انسانیت را به او بیاموز
پروازِ من بر فرازِ تو
فرارِ تو از قرارِ غم
پروازِ وال ها بر فرازِ من
پروازِ من از فرازِ من
دیشب فیلمی از کاور آهنگ Flying-Anathema که خودم نواختمش در اینستاگرامم منتشر کردم
نوشته بود:پرواز می کردی ها!
دوباره فیلم را تماشا کردم
متوجه شدم درست است
در زیر اقیانوس پرواز می کرده ام
نوشتم:
گفت او که میخواهی کیست؟
گفتم نمیدانم
گفت برخیز...
دو کس در من یکی میگفت بگریزم
یکی میگفت برخیزم
گیسوانش را به دستم داد
دستم نیست پایم نیست ....
من نیستم نیستم...
(بهزاد بیاتی)
نوشت:فلسفیش نکن دیگه حالا
نوشتم:به خستگی تو از حرف های فلسفیم (سید مهدی موسوی)
نوشت:بازیت گرفته؟
نوشتم:شوت بودم که به بازی بدی شوت شدم (سید مهدی موسوی)
نوشت:من که نمی فهمم چی میگی
نوشتم:خودم هم