SYD
يكشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۲۱ ق.ظ
به یاد که داری چه می گفتم
مشتی مزخرف و پس مانده
تاریک های حل شده در سم
سم های در جیبِ عقب مانده
به یاد که داری چه می گفتم
از کودکان خسته و شرمنده
شب ها سفید و روی هوا ماندن
روزهای سرد و... تلخیِ آینده
به یاد که داری چه می گفتم
از رودخانه های بی پایان
از دیشب و امشب و فردا شب
تا توی یک چمدان پنهان
به یاد که داری چه می گفتم
تکرار بی مورد زیبایی
تبدیل آن به مرگی سخت
فهمیدنِ بیهوده ی تکراری
به یاد که داری چه می گفتم
هی گفتم و گفتم و می گفتم
من منفجر شدم از این گفتن ها
اما فراموش شد هرچه که می گفتم
عین میم
۹۹/۰۳/۱۸