Cyclone
دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۲:۲۱ ق.ظ
اما تیرسن چه؟
او که خالق را منزجر می کرد
من را چه می کند؟
جناب تیرسن، آن روز را به یاد داری؟
من تو را می نواختم
گفت چه چیز را زمزمه می کنی؟
گفتم فرخزاد
جناب تیرسن، نتوانستم تو را تقسیم کنم
که ام؟
که می توانم باشم؟
همان بیکل
جناب تیرسن، احساس می کنم که دیگر من سنگینی قطعه ات را به دوش نمی کشم
جناب تیرسن، قطعه تو سنگینی مرا به دوش می کشد
جناب تیرسن، باز هم قرار است که فرار از قرار غم اتفاق بیافتد؟
۰۰/۰۲/۲۰