~125CC
چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۱:۴۳ ق.ظ
برای نخی سیگار و استراحت چند دقیقه ای از محل کار بیرون آمدم
پک می زدم و در رنج و خاطرات غوطه ور بودم
ناگهان چشمم به یک موتورسیکلت سوار افتاد
حدود 18-19 سال سن داشت
چرخ جلو را از زمین بلند کرد و به اصطلاح تک چرخ زد
نگاهش می کردم و آهسته می خندیدم
آرزو می کردم که جای او باشم
همانقدر احمق
همانقدر مصمم به بلند کردن چرخ جلو موتورسیکلت و مفتخر به خود
همانقدر پوچ
ناگهان به یاد آوردم که باید به محل کار بازگردم
لبخندی زدم و به راه افتادم
۰۰/۰۲/۱۵